loading...

آئین مستان

متن روضه شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن,متن روضه شب پنجم محرم,عبدالله بن الحسن,متن روضه عبدالله بن الحسن,شب پنجم محرم,روضه شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن,روضه شب پنجم محرم,روضه عبدالله بن الحسن,متن روضه

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2234 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3381 زمان : نظرات (0)

هرکی با تو یه حرفی داشت روش نمیشد بهت بزنه

 ته دلش خوب میدونست چاره کار دست منه

حالا همین خواهر کوچیک تو امروز برا چی

 برا همین حاجت کوچیک باید هی زار بزنه

تو رو تا حالا قسم ندادم به مادرت

 پنجاه ساله نه نگفتی به خواهرت

از سر خودت وا نکن منو هرچی تو بگی ولی من چی

اگه نمیدی اذن رفتنو هرچی تو بگی ولی من چی

میگی بیان با من هرچی تو بگی

میگی اسیر بشن هرچی توی بگی

آخه عزیز من هر چی تو بگی ولی من چی

از سر خودت وا نکن منو هرچی تو بگی ولی من چی

اگه نمیدی اذن رفتنو هرچی تو بگی ولی من چی

پسرای من پای عشق تو به اینجا رسیدن

 اینا با رویای علمدار خودت قد کشیدن

اگه ندی اذن بهشون فکر میکنن مرد نشدن

بیا خودت بدرقه شون کن تا که دلسرد نشدن

نگو همینه حرف آخرت هرچی تو بگی ولی من چی

خودتو بذار جای خواهرت هرچی تو بگی ولی من چی

میگی فدا نشن هرچی تو بگی از جدا نشن هرچی تو بگی

آخه عزیز من هرچی تو بگی ولی من چی

از سر خودت وا نکن منو هرچی تو بگی ولی من چی

اگه نمیدی اذن رفتنو هرچی تو بگی ولی من چی

آره درسته که هنوز این پسرا نوجوونه

ولی پای رسم جوون مردونگی پهلوونن

دیگه نمونده برامون چاره ای جز رفتنشون

پسر من نیستن اگه سر بمونه رو تنشون

بیا و امیدو ازم نگیر هرچی تو بگی ولی من چی

گلای منو دست کم نگیر هرچی تو بگی ولی من چی

میگی چرا برن هرچی تو بگی چرا شهید بشن هرچی تو بگی

آخه عزیز من هرچی تو بگی ولی من چی

از سر خودت وا نکن منو هرچی تو بگی ولی من چی

اگه نمیدی اذن رفتنو هرچی تو بگی ولی من چی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 6691 زمان : نظرات (0)

بچه های من آماده ولی تو اذن ندی انصاف کجاست

بچه هام میگن مثل اکبرش ما کشته نشیم انصاف کجاست

اگه مثل لیلا داغ جوون نبینم، انصاف کجاست

اگه تو بری و تو خیمه ها بشینم، انصاف کجاست

اگه اینه رسم خواهری برادرم

 باشه اما فردا چی بگم به مادرم

مردا برن و این گلا توی خیمه بشینن انصاف کجاست

میمیرن اگه دستای منو بسته ببینن انصاف کجاست

ازشون بگیری سعادت، شهادت انصاف کجاست

میمیرن اگر که با من بیان اسارت انصاف کجاست

من فدای خشکی لبت برادرم

 نگو اینه سهم زینبت برادرم

پیش بچه ها آتیش به دل خواهر بزنی انصاف کجاست

زنده باشن و پیش چشمشون پرپر بزنی انصاف کجاست

اگه با تو امشب پیش خدا نباشن انصاف کجاست

اگه روز محشر با شهدا نباشن انصاف کجاست

اگه اینه رسم خواهری برادرم

 باشه اما فردا چی بگم به مادرم

راهیشون کن تا یکم ادا شه دین من

 التماس خواهرو ببین حسین من

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2136 زمان : نظرات (0)

ای پسر شیر خدا نذار خجالت زده مادر بشم

ای پسر شیر خدا بذار شبیه مادر اکبر بشم

مثل جوون لیلا بذار برن جوونام

به خواهرت نگو نه تو رو به جون بابا

یابن علی المرتضی حسین شاه کربلا

ای پسر شمس الضحی ببین کفن پوشیده و آماده اند

مثل خودم این دو جوون تو دام عشق دلکشت افتاده اند

مثل جوون لیلا بذار برن به میدون

چشای زینبت رو نکن دوباره گریون

یابن علی المرتضی حسین شاه کربلا

ای پسر بدر الدجی قربونیای زینبو نگاه کن

ای پسر بدر الدجی برا قبولی نذرم دعا کن

مثل جوون لیلا به خاک و خون تپیدن

شکر خدا دوتاشون به فاطمه رسیدن

یابن علی المرتضی حسین شاه کربلا

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3472 زمان : نظرات (1)

کارم آه و شب زنده داری / بابا مردم از بیقراری

میخوای جون به لبهام بیاری / با این لب که داری

بابا مگر تو دختر نداری / سر داری اما پیکر نداری

پس کی سر روی پاهام میذاری / پس کی گوشواره هامو میاری

 انگار دیگه منو دوست نداری

بابا جانم کجایی کجایی

روز و شب برام شام تاره / شب ها میشمارم ستاره

با این چادر پاره پاره / حالم گریه داره

خوندم نمازامو با یاد عاشورا / خانم، خانمم مثل خود زهرا

هرجا که جون به لبهام میومد / اشک خون از تو چشمام میومد

 میگفتم کاشکی بابام میومد

بابا مگر تو دختر نداری / سر داری اما پیکر نداری

پس کی سر روی پاهام میذاری / پس کی گوشواره هامو میاری

 انگار دیگه منو دوست نداری

اسمت ناله بی صدامه / دست عمه جونم عصامه

صد تا خار تو زخم پاهامه / درد بی دوامه

امشب دل من تنگ بابامه / امشب خرابه کرب و بلامه

خار صحرا هنوز تو پاهامه / زندگیم زحمت عمه هامه

 برق سیلی هنوز تو چشامه

بابا جون کی میایی عزیزم

بابا مگر تو دختر نداری / سر داری اما پیکر نداری

پس کی سر روی پاهام میذاری / پس کی گوشواره هامو میاری

 انگار دیگه منو دوست نداری

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 14780 زمان : نظرات (1)

کاروان چون شهود پیدا کرد

 به حقیقت ورود پیدا کرد

هرکسی رفت در پی سمتش

 پس اباالفضل رود پیدا کرد

تا علم گردد این همه خیمه

 علی اکبر عمود پیدا کرد

دور از چشم دیگران قاسم

 زره و اسب و خود پیدا کرد

دوش بر دوش تا عمو عباس

 هی رقیه صعود پیدا کرد

بادی آمد کنار رفت عبا

 علی اصغر نمود پیدا کرد

بادی آمد ولی حسینش را

 زینب این بار زود پیدا کرد

پیراهن را به خیمه و در اصل

 کفنی را که بود پیدا کرد

تا برادر کمی درنگ کند

 دیر می خواست زود پیدا کرد

تکه ای را ولی غروب دهم

 آنطرف بین دود پیدا کرد

گشت و در دشت از تن ارباب

 هرچه را که نبود پیدا کرد

چرا انگشت انگشتر نداری، آی حسین.....

آن چه را در رکوع علی بخشید

 ساربان در سجود پیدا کرد

این روضه ها دیگه به عاشورا نمی رسه، علی در رکوع دید دست خالی گدا داره میره دستش دراز کرد، سائل دست مولا رو گرفت، انگشتر درآورد، این علی بود وسط نماز دستش دراز کرد، سائل به حاجتش برسه، ساربان این همه ابی عبدالله فردا بهش لطف کرد، وقتی رسیدن به کربلا فرمود تو دیگه برو ما دیگه کاری با تو نداریم اینجا دیگه ساربان نمی خوایم آخر راه همین جاست، اینقدر بهش لباس داد، پول داد، زیورالات داد، خورجین ساربان پر شد، اما داشت می رفت یه نگاه به انگشتر کرد، فرمود: اگه چیز دیگه میخوای بگو؛ اومد تو گودال دید همه رو بردن، دیگه چیزی نمونده، اومد برگرده، دید ابی عبدالله انگشتش تکان خورد، اومد انگشتر در بیاره دید انگشت ورم کرده، خنجر کشید.....

چرا انگشت و انگشتر نداری

حسین....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1049 زمان : نظرات (1)

دستش به دست عمه و میخواست جان دهد

میخواست پیش عمه عمو را صدا زند

میدید حلقه حلقه همه چرخ می زنند

تا زخم بر بهشت حیا، بی حیا زند

 سنگی رسیده بوسه به پیشانی اش دهد

دستی رسید چنگ به سمت عبا زند

از بس كه ازدحام حرامی است

نیزه دار نوبت گرفته است كه سر نیزه را زند

حسین....روضه عبدالله روضه ی گوداله،مرد می خواد پای روضه اش

پا میزنند راه نفس بند آوردند

پر میکشند تا که کمی دست و پا زند

 خون از شکاف وا شده فواره میزند

وقتی ز پشت نیزه کسی بی هوا زند

طاقت نداشت تا که صدای پدر شنید

بابا برو ، برو نمان كه عمو ناله ها زند

 دستش کشید و هرچه توان داشت میدوید

تیغی ولی رسید که آن دست را زند

از بس كه جا نبود در انبوه زخم ها

در مانده بود حرمله تیر از كجا زند

حسین....ای حسین...جلسه بانیش امام مجتبی است،امام مجتبی خدای صبره،ولی ما تو روضه ی بچه اش صبرمون طاق میشه،ای حسین.. یه جمله میگم دیگه نمیگم:امام سجاد خورد خورد،این بدن و از بدن بابا جدا میكرد...حسین...حسین آرام جانم،حسین روح و روانم،دیدی یه جا معركه میگیرند،یه بچه قدش كوتاهه میاد،میگه چه خبره؟میگن اینجا معركه گرفتن،از لای جمعیت میاد میگه برید كنار،خودش رو از زیر پای مردم رد میكنه،از لای این جمعیتی كه همه نیزه دستشونه،همه دارند داد میزنند،یه صدای بچه گونه میگه برید كنار،برید كنار، تا رسید  بالا سر عمو زخم و باید با دست نگه داری،اما یه زخم،نه، دو تا زخم،آخر دید نمیشه كاری كرد،سینه به سینه ی عمو چسباند،ای حسین،ارباب من حسین،آقای من حسین،عشق من حسین،دین من حسین،آی حسین..تو روضه بخون...آی حسین...خسته شدی؟مادرش یه لحظه صداش بند نمیآد،غریب مادر حسین....ای حسین،حسین،حسین،ای تشنه لب حسین

بابام انگاری با عموم تو میدونه،میدونه

سرتا پای عمو حسینم،پرخونه،پرخونه

آخه بچه یك سالش بوده،باباش رفته،تو بغل حسین بزرگ شده،مردم بعضی ها یاوه گویی می كنند،برا اینكه نگن حسین به بچه هاش بیشتر میرسه،هر جا میرفت،این عبدالله بن الحسن باهاش بود،اینقدر حساسیت داشت،به زینب گفت: خواهر،نبینم صدای گریه ات بیاد،هوای این بچه رو داشته باش،خواهر من رفتم بچه ها رو به تو میسپارم،این بچه یادت نره،خواهر نكنه،بیای تو میدون،تا من زنده ام،خواهر به همه بچه ها بگو لباس اسیری تنشون كنن،این بچه رو،داشته باش،مهلاً مهلا،پایین اومد زیر گلوش رو بوسید،داشت میرفت،گفت:خواهر،این بچه رو،همچین دست از دست عمه كشید آستین پاره شد،كجا اومدی،حسین آرام جانم،حسین روح و روانم،امشب عاشوراست،امشب روضه ی گودال قتلگاهه،ذكر بگیر اروم بگیری،حسین آرام جانم،حسین روح و روانم

تعداد صفحات : 13

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 108
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 300
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 714
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 21,127
  • بازدید ماه : 101,747
  • بازدید سال : 1,311,671
  • بازدید کلی : 19,817,499